Jasmine Smart

ای کاش برگردی، اگر می دانستی آتش عشق تو با چه شعله ای وجودم را می سوزاند، دست روی دست نمی گذاشتی، لابد خواست خدا نیست که تو این عشق شورانگیز را درک کنی

Jasmine Smart

ای کاش برگردی، اگر می دانستی آتش عشق تو با چه شعله ای وجودم را می سوزاند، دست روی دست نمی گذاشتی، لابد خواست خدا نیست که تو این عشق شورانگیز را درک کنی

Jasmine Smart

آهِ من
روزی گیرد دامنت، سوزد با منت
با مَنَت سوزد، نه که تنها

اگر مجنون دل شوریده ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بی

یادت به خیر،
چقدر عشقمان زیبا بود، و بی نظیر

اگر عاشق نیستی، عاشق کُش هم نباش
اگر عاشقی یافتی که اسیر و شیدایت شده و تو او را غریبه می پنداری،
غریب نواز باش، غریبه کُشی نکن

خیلیا بودند که برای رسیدن به عشقشون عمرشون رو گذاشتند و از این خیلیا، خیلیا بودند که عمرشون رو باختند ولی به عشقشون نرسیدند،؛، شاید من هم از این خیلیای دوم باشم

محبوبه ی قلبم، آهوی رمیده ام، اگر از عشق بینهایت من صرف نظر کنی، چیزی رو از دست می دی که با هیچی نمی تونی جبرانش کنی، ... با هیچی

عشقِ تمامِ من، خوش آمدی و صفا آوردی، جان من قربان قدمهایت، لایقم دانستی و چشم و چراغِ خانه ی دلم شدی، سرت سلامت و شادیت پایدار

۰۵
فروردين ۹۷

من پیام دادم:

سلام

گفتم اگر این بسته برسه به دستت ممکنه یه جوری بهت بگن که غافلگیر بشی و حرص و جوش کنی یا استرس بگیری، وگرنه دنبال بهانه واسه پیام دادن نیستم


خواستم قشنگترین و خوشمزه ترین کیک تولد دنیا رو واسه تو سفارش بدم ، نمی دونم تا چه حد موفق شده باشم


تولد تو، تولد رویاهای دست نیافته ی منه

تولدت مبارک، الهی 120 ساله بشی ، سرت سلامت



با تمام وجودت از طرف من .......  عزیزتر از جانم را ببوس، آرزومه توی آغوشم صدای نفسهاش رو بشنوم، همینطور...


این عجیب ترین و بی نظیر ترین کیک تولدی بود که یکی برای یکی تهیه کرده

به قناد گفته بودم سنگ تموم بزاره گفته بودم کیک شکلاتی مافین باشه از این کیکهای خامه ای نباشه انصافا هم زحمت کشیده بود 

دوست داشتم طعمش رو بچشی

ولی فکر می کنم حق به حق دار رسید، اون پیرمرد کیک رو می بره خونه میده بچه هاش می خورن نوش جونشون

اگه اونجا کیک رو برش می زدند و تو از لج من نمی خوردی بیشتر غصه می خوردم

این هم خاطره ای بود که دوماه باهاش زندگی کردم و امروز به صندوقچه ی ذهنم سپردمش تا ابد

فقط خدا می دونه چه سناریوهایی براش نوشتم تا شد این که، امروز نمی دونم چقدرش رو دیدی و شنیدی


فقط تو می دونستی داستان چیه و بقیه همه گیج بودند


خداکنه امروز باعث عذاب و زحمت برات نشده باشم، شاید اگر یکی دیگه جای تو بود به این داستان می خندید ولی تو احتمالا حرص خوردی و منو لعنت کردی


نمی خواستم دوباره مزاحمت بشم و پیام بدم نیازی هم نبود

تو منو ببخش، دیگه پیام نمی دم

گفتم که داستان کیک تولد همینجا تموم شد و به افسانه ها پیوست













سه دقیقه بعدش

او پیام داد:

اگه بچه هاتون واستون ارزش دارن به جون همون ها قسمتون میدم دست از سرمن بردارین داره از طریق پیگیری میشه اگه میخواین ابروی من رو ببرین که هیچ که مطمئنم هدفتون همینه شاید از طریق خط تون بشه پیگیری کرد در ضمن راننده اژانس هست . به هر حال من دارم خط ام رو عوض میکنم از سال دیگه هم نمیرم







یکی نیست بپرسه، آخه بی انصاف فکرش کردی داری چی می گی ؟

نمی دونی اگه یکی دلش بشکنه.....

فکر خودت نکردی؟

نمی دونی کشتن گناهه؟ حتی کشتن کافر؟ه

هیچ وقت توی عمرم اینجوری دلم نشکسته بود


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۰۵
رضا آباد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی