فدات بشم محبوبه ام
امشب دل و دماغ نت و چت کردن پیدا کردی
الهی قربونت بشم، خودت و اون نازدونه ی عسلت
به خدا هر دو تا تون توی قلب منید
فدات بشم محبوبه ام
امشب دل و دماغ نت و چت کردن پیدا کردی
الهی قربونت بشم، خودت و اون نازدونه ی عسلت
به خدا هر دو تا تون توی قلب منید
عاشق رو به صبرش می شناسند،
محبوبه ی من درسته عاشق نیستی ولی برای من کم ادعای عاشقی نکردی،
یه جوری از نبودنِ من و نماندن خودت حرف زدی (که اگر نباشم نیستی) که اگر خدا هم بود گول حرفهات رو می خورد
از تو بی رحمی و بی انصافی بعید نبود
شاید من، اولین و آخرین عشقِ تو باشم که بعیده
ولی شک ندارم که اولین و آخرین ستمکشِ تو نیستم
شاید بعدِ من عشقی نصیب قلبت نشه
ولی شک ندارم قلبی برای شکستن گیرت میاد
صبر کن
الان زوده بگی اصلا بهم حسی نداری
صبر کن
منو اون روزو می بینم نباشم بی قراری
صبر کن
الان شاید هزار تا مثل من داری فدایی
صبر کن
همین روزاست منم چک میکنی میگی کجایی
آروم آروم آروم بم عادت می کنی
هر کی اسمم رو بیاره حسادت می کنی
وقتی بی حوصلم خودت می شی داروم
شک ندارم عاشقم می شی آروم آروم
آروم آروم آروم آروم به دلت می شینم
بارون بارون بارون بارون میباره می بینم
دستمو زیر بارون به زودی می گیری
اون روزو می بینم که واسه من می میری
کسی چون من اگر دیدی
برای ماندنت جان داد
از او بِستان #تُ جانش را
ولی با او بمان لطفا...!
رفت
تموم یادگاریاشو برد
منو به خاطراتمون سپرد
قلب من
ضربه خورد
نپرس
که بعد تو چی اومده سرم
به هر بهونه کادو میخرم
رفتنت
نه
نمیشه باورم
محبوبه ی من
تو رو دوست دارم
با این که شکستی غرورمو
بازم دوستت دارم
هرجا که برم به تو پرته هواسم
دوستت دارم
حس میکنم عطرتو روی لباسم
دوستت دارم
محبوبه ی من
تو رو دوست دارم
با این که شکستی غرورمو
بازم دوستت دارم
هرجا که برم به تو پرته هواسم
دوستت دارم
حس میکنم عطرتو روی لباسم
دوستت دارم
منو از اشکام بشناسم، که بفهمی روت حساسم
طاقتم کمه
مگه بی عشقت میتونم
تو رو باید برگردونم
طاقتم کمه
دیگه بسمه
محبوبه ی من
تو رفتیو
به خاطرت
به هرچی پشت پا زدم
میخواستم از دلم بری
ولی دوباره جا زدم
چشامو بستمو فقط تو رو صدا زدم
محبوبه ی من
تو رفتیو
به خاطرت
به هرچی پشت پا زدم
میخواستم از دلم بری
ولی دوباره جا زدم
چشامو بستمو فقط تو رو صدا زدم
محبوبه ی من
تو رو دوست دارم
با این که شکستی غرورمو
بازم دوستت دارم
هرجا که برم به تو پرته هواسم
دوستت دارم
حس میکنم عطرتو روی لباسم
دوستت دارم
محبوبه ی من
تو رو دوست دارم
با این که شکستی غرورمو
بازم دوستت دارم
هرجا که برم به تو پرته هواسم
دوستت دارم
حس میکنم عطرتو روی لباسم
دوستت دارم
محبوبه ام یار یار
می نشینم
با تو و دورت حصار میکشم،
ناز چشمان تو را بی اختیار میکشم
می نشینی
پیش مهتاب و تو ناز میکنی،
کام این دیوانه را هر شب تو باز میکنی
نیمه
ی جانم
ای، محبوبه جانم چه حالی دارم امشب
روح و
روانم، آرام جهانم، هواتو دارم امشب
نیمه
ی جانم
ای، محبوبه
جانم چه حالی
دارم امشب
روح و
روانم، آشوب زمانم، چه یاری دارم امشب
یارم ای یار یار، یارم یار
ای یار یار
جانم ای
جان جان ای، محبوبه ام، یار یار
یارم ای
یار یار، یارم یار ای یار یار
جانم ای
جان جان ای، محبوبه ام یار یار
از عشقت بندبند این دل دیوانه می لرزد،
خرابم میکنی هردم، خرابی با تو می ارزد
ندارم
طاقت دل کندن از تو،
که هم جان از تو دارم، هم تن از تو
آخه
عاشق شده این دل،
پریشون شده این دل
عاشق شده
این دل
مست و مجنون شده این
دل
نیمه ی جانم ای، محبوبه
جانم چه حالی
دارم امشب
روح و
روانم، آرام جهانم، هواتو دارم امشب
نیمه
ی جانم
ای، محبوبه
جانم چه حالی
دارم امشب
روح و
روانم، آشوب زمانم، چه یاری دارم امشب
یارم ای یار یار، یارم یار
ای یار یار
جانم ای
جان جان ای، محبوبه ام، یار یار
یارم ای
یار یار، یارم یار ای یار یار
جانم ای
جان جان ای، محبوبه ام یار یار
نیمه ی جــانم ، نیمه ی جـــانم ای، محبوبه جانم
محبوبه ام، عشق را با وجود تو آموختم
در هوای من جز عشق به وجودت، چیزی نیست
عاشقت شدم
ولی به عشقت خیانت کردم
ازت بریدم
ولی اونی که بهت خیانت کرد و ازت برید،
ذهنِ وامونده م بود نه قلبِ نگون بختم
قلبِ این عاشق دلسوخته حتی لحظه ای از تو غافل نبود
بازی خوردم، فکر کردم به هر گردی میشه گفت گردو
خواستم آدم بده ی داستان زندگیم نباشم و اهل نامردی و خودبینی نباشم
من که سالها فداکاری کرده بودم و خودم رو خرج بقیه کرده بودم، نخواستم معروف بشم به نامرد
البته
دلشکستن رو دوست نداشتم
با خودم فکر کردم ، تا من باشم او (یعنی تو) هم هست
اگر بمانم او دلشکسته نمی شود
گفتم می مانم ولی عشقم را پنهان می کنم، مگه برادر نمی تونه عاشق خواهرش باشه
نخواستم اطرافیانم بشکنند
پس
خودم را شکستم، پیش تو
و تو هم مرا شکستی، غرورم را ،عزّتم را، دنیایم را شکستی
خورد شدم
البته
تو هم ادعا کردی که به دست من شکستی ولی بعید می دانم، تو را خدای آسمانها تحفه ای
عنایت کرد که چو منی را فراموش کردی، همون تحفه ای که حسرت دیدنش رو به دلم گذاشتی
قصد داشتم یه روز بیام شهرتون و یه جایی کوچولوی ماهت رو ببینم، آنقدر توی داستان
کیک تولدت خورد شدم که دیگه تا زنده ام کمرم راست نمیشه
مبارکت باشه، دشمنت رو خوب ضربه ی فنی کردی
ایول، خانم قوی
ولی من خیانت کردم، خودمم قبول دارم، یعنی ذهنم به تو خائن شد نه قلبم
قلبِ بیچاره ی من که افسارش رو داد به دست منطقِ ذهنم
چقدر راحت همه چیز تمام شد
البته برای تو
برای من هم البته همه چیز تمام شده:
زندگی
انرژی
عشق
امید
آینده
شادی
فردا
امروز
درس
پول
....
همه چی
فقط یه چیز مونده برام،
یه قلب شکسته که پر شده از یاد و عشق تو و داره انتظار مرگ رو میکشه