_ این که به دختری که دوستت داره و دوستش داری بگی مثل خواهرمی، عین قتل غیرعمده
حق با توئه
همون قتل محسوب میشه
حالا من یه سوال دارم ازت
مردی که عاشق شخصیتت شده
و تو باهاش از بوسه و آغوش سخن بگی و اونو درگیر خودت کنی
مردی که خانواده داره...
و تو با حرفها و کارهات اونو عاشق خودت کنی
و بعد که سرِ دوراهی بمونه و بخواد برگرده و خانواده ش رو احیا کنه و نگذاره خانواده ش از هم بپاشه
و تو اونو نفرین کنی و بهش توهین کنی و اونو مورد تمسخر قرار بدی
و از همه بد تر، مظلوم نمایی کنی و بگی هزار بار مرگ رو چشیدی به خاطر این جدایی
و بد تر از اون، وقتی بخواد برگرده و تو رو از دست نده اونو با تازیانه ی قهر از خودت طرد کنی
و دوباره درگیر تو بشه و عشقش نسبت به تو صد برابر بشه
و تو اونو توی برزخ رها کنی
و هر بار بخواد به تو نزدیک بشه به فجیع ترین روش اونو زخمی کنی
....
اسم این کار خودت رو چی می گذاری محبوبه ام؟
قتل عمد؟
قتل غیر عمد؟
تو را در خوت کُشتم؟
هزار بار جان دادی و مُردی؟
انگار که از اول نبوده ای؟
بیا به درد دل من گوش کن
مرا جلوی چشم خانواده ام کُشتی
روزی هزار بار جان می دهم و می میرم
اولش من کسی بودم برای خودم، عشقم زبانزد همه بود، ولی...