۱۶
فروردين ۹۷
من منتظرت بودم و دیگر نفسم رفت
مانند هوا بودم و آن خوار و خسم رفت
برفی شده موهایِ سرم مثل زمستان
من پیر شدم از غم تو، آن هوسم رفت
افتاده دلم در قفسِ عشقِ قشنگت
آن مرغِ خوش الوانِ دلم از قفسم رفت
یک عمر ز اندوه و غمت سوخته ام من
از شدت عشقت همه یِ کار و کسم رفت
تا لحظه آخر شده ام چشم به راهت
شاید تو بیایی، چه کنم، من نفسم رفت
۹۷/۰۱/۱۶