امسال خیلی قشنگ شروع شد
درسته که امید و ناامیدی قاطی اند، درسته که نمی دونم خوش خیالم یا خوشبختم
ولی همینکه دو تا نشونه ازت دیدم (چیزی که قبلا توی خواب هم نمی دیدم) همین یعنی امسال سال خوبیه
اینم خواست خدا بود، فقط خدا می دونست من توی چه عذابی غوطه ور بودم،
اونایی که سال به سال منو می دیدند، فهمیده بودند من یه طوریم هست
همیشه خدا رو شکر می کنم که نجاتم داد،
به هرحال هنوز هم باور نمی کنم همحست من باشم، شاید. زیادی خوش خیالم
درسته که روزی همه دین و دنیای تو بودمولی یادم نرفته رفتارهایی که با من داشتی
چطور بعد این همه بیرحمی و بی مهری، مخاطب تو، من باشم
نه ،
خودت گفتی من هیچ جایی توی زندگیت ندارم
ولی خب، تو همه جای زندگی منو پر کردی نازنینم
بگذار من تو را مخاطب خودم قرار دهم
فاش می گویم، عیان و آشکار:
تو که این همه هم نفس منی، عیدت مبارک
یادته یه روز من ”نفس” تو بودم و تو آهنگ قلب من بودی؟
امروز من هیچ چیز تو نیستم و تو هم، ”نفس” منی و هم ”آهنگ قلب” منی
می دانی؟ از خدا پنهان نیست، از تو چه پنهان،
تو سهام دار عمده ی قلب منی
دیدی توی مجوعه های سهامی، اونی که سهام عمده رو داره خودش رو مالک مجموعه می دونه؟
اگر اینجور حساب کنی، تو صاحب قلب منی
”نفس” متشکل است از دو بخش، دم که فرو می رود و بازدم که بر می آید،
”دم” ی بدون تو و ”بازدم” ی بی عشق تو بر من حرام باد
ای هم نفسم ای مالک قلب و روحم ای آهوی رمیده ی دشت زندگانی ام وای محبوبه ی دلم
عیدت مبارک
خدا کنه زندگی برات اونقدر گوارا و شیرین بشه که همه ی آزار و اذیت هایی که از من به تو رسید رو جبران کنه
ببین من چقدر مفلس و بدبختم که هیچ کس را بیشتر از تو نیازرده ام
تو که عشق بینهایت منی، چگونه از من زخم خوردی و من احمق ندانستم که با قلب و روح تو ، چه کردم
امرور بارها و بارها تو را توی تلگرام چک کردم
بارها آنلاین بودی و بارها آف شده بودی و من از آمدن و رفتنت غافل مانده بودم
پس هزار- هیچ نشدم