معروفه که یه روز دو تا زن همراه با یه نوزاد اومدند خدمت امام علی و هر دوشون ادعا کردند که مادر اون نوزاد هستند
امام علی علیه السلام شمشیر از نیام برکشید و قصد کشتن بچه کرد و اینجور وانمود کرد که
” نوزادی که مادرش مشخص نیست بمیرد بهتر است تا زنده بماند”
اینجا بود که یکی از این دو زن دست از ادعای خود برداشت و ناله برآورد که
”یاعلی من دروغ گفتم من مادر این بچه نیستم دست از تصمیمت بردار و طفل را نکش”
و مولا علی بن ابیطالب او را مادر طفل معلوم کرد و خطاب به او فرمود :
”تو که راضی نشدی کودک کشته شود حتی به قیمت از دست دادنش پس تو مادر حقیقی او هستی”
به مادر میگن” عاشق”
عاشق مثل مادر می مونه
وقتی دید شمشیر شیر خدا روی گلوی فرزندشه میگه ”این بچه مال من نیست”
عاشق دلدارش رو برای خودش نمی خواد
ترجمان عشق برای عاشق وجود معشوقشه
به دلدارش میگه:
تو باش، مال یکی دیگه باش، بودنت رو عشقه
محبوبه ام
این حرفها گفتنش آسونه
خدا می دونه چه غوغایی توی دل داغدار منه
تو بمان
هرچند برای من نیستی
بودنت زیباست
تو بمان
محبوبه ام
بودنت تمام عشق منه
چه باورم کنی یا نه
بودنت تمام عشق منه
خدایا تو خودت شاهدم باش و حقیقت قلب دردمندم را هویدا کن
عاشق دلدار و محبوبش رو برای
خودش نمی خواد