سلام همه چیزم
شبت به خیر دار و ندارم
خسته نباشی محبوبِ من
کجا بودی بیست ساعت؟
از دیشب تا عصرِ امروز نِت رو بیخیال شده بودی
من که نمی تونم ازت خبر بگیرم، هیچ راهی ندارم، مثل این زندونی های ابد و یک روزم
فقط می تونم حدس بزنم:
* درگیر بچه بودی
* مشکلی داشتی که من بی خبرم ازش
* درگیر خونواده ت بودی
* توی تدارک روز مادر بودی تا یه روزِ مادرِ به یادماندنی برای مامان رقم بزنی
* الکی برای تنوع خواستی نیایی نت
* .........
امروز بارها و بارها چک کردم و حرص خوردم، ترسیدم نکنه دیگه نیایی تلگرام
خدایا اگه دیگه نیاد من چه جوری اونو حسش کنم
آخه یه بار این بلا سرم اومده
نمی دونم چه جوری باید این بیست سالِ مونده ی عمرم رو سر کنم
بیست ساله دیگه؟ نیست؟
تموم میشه
مثل این بیست ساعت مثل نسیم میاد و میره
من که امروز تا 8 درگیرِ کار بودم، دلم پیش تو بود،
هر لحظه ش کنارم بودی، کنارت بودم
ولی اونقدر غرق کارم بودم که نفهمیدم چجوری گذشت
حالِ عجیبیه، باید تجربه ش کنی
شرایط منو که هیشکی نداره خانوم گلم:
* عشقِ یکی هستی، اون وقت یکی دیگه عشقته
* دلت پیش یکی گیره، یکی دیگه دلش رو داده به تو
* یکی که سالها نوکریش رو کردی بزرگترین زخم ها رو به قلبت زده
* دلدارِ تو فراموشت کرده،
ولی تو نباید خودت رو ببازی و محکم باشی تا بنای زندگیت فرو نریزه
* دلداده ات رو فراموش کردی،
ولی نباید از حقیقت بویی ببره تا دلش نشکنه، تا بتونه زندگی کنه
* ..............................
به نظرت، توی جدول مندلیف عنصری هست که تحمل این شرایط رو داشته باشه؟
می خوام سفارش بدم قلبم رو از اون جنس بسازند