۱۱
اسفند ۹۶
اگه اشتباه نکنم عشقم می خواد کیک نارنج و پرتقال درست کنه
نوش جونش
یاد اون صبحانه ی املت دور همی به خیر
چقدر زحمت کشیدم براش، نون محلی،... صفرتاصدش رو خودم به عشقِ عشقم انجام دادم
دو روز بعدش همه چی خراب شد روی سرم, عید مبعث بود فکر کنم
یعنی باورم نمی شد اینقدر راحت بتونه این همه عشق رو بیخیال بشه
بعضی اوقات فکر می کنم همه چی دروغ بوده
ولی خُب از اون عشق بی نظیر هیچی رو نمی تونم فراموش کنم، نمی دونم چه جوری ادعا کرد "من فراموشتون کردم تو هم فراموش کن، منو از سرت بیرون کن"
"سر" مگه چکاره هست توی عشق و عاشقی، همه چی توی دل اتفاق میوفته
۹۶/۱۲/۱۱