۲۹
بهمن ۹۶
هرچند چند روز دیر شده و من هنوز تولدت رو تبریک نگفتم
خوب الان تبریک می گم
تولدت مبارک عزیز دلم!!!!
می خواستم امشب بیام کوی یارم و فشفشه توی آسمون پرتاب کنم
چندماه بود برای امشب برنامه ریزی کرده بودم،
می خواستم به تعداد تابستانهایی که دیده ای بادکنک سبزبه آسمون هدیه کنم
می خواستم به تعداد بهارهایی که دیده ای کبوتر سفید توی آسمان شهرت پر بدم
خیلی برنامه ها داشتم
ولی ...
ولی وقتی با تلخکامی باورم شد که تو دیگه کارهای رمانتیک منو دوست نداری و یه جورایی از دیونه بازی های من عذاب می کشی، عمراً من دیگه از این کارا بکنم
یادش به خیر، چقدر ذوق من می کردی و بهم می گفتی "شجاع دلِ من..."
۹۶/۱۱/۲۹